بازی آنلاین چیست؟



شاید شرکت اپیک با در پیش گرفتن تی تهاجمی در انحصاری کردن بازی‌ها در چند وقت اخیر سر و صدای زیادی به راه انداخته باشد؛ و شاید این تئوری درست باشد که این شرکت یک تنه در حال تفرقه افکنی میان طرفداران و بازی کنندگان کامپیوترهای شخصی است. با این حال واقعیت این است که مدت‌ها قبل از ظهور اپیک، نشانه‌هایی از این انشقاق در حال بروز بود.

استیم، اوریجین، یوپلی، بتل‌نت، ایکس‌باکس‌اپ، و حالا اپیک. اینها همه شرکت‌ها و توسعه دهندگانی هستند که قصد دارند تا حد ممکن روی محصولات و تجارت خود کنترل داشته باشند؛ و در یک تجارت کاملا دیجیتال، تاکید روی ایستمِ خود شاید بهترین مسیر برای رسیدن به این هدف باشد.

گرچه این مسئله از دیدگاه تجاری کاملا قابل درک است، ولی زمانی را تصور کنید که فراموش کرده‌اید برای اجرای مثلا ویچر ۳ باید به کدامیک از این گزینه‌ها رجوع کنید، و تازه به یاد آورید که قوانین و مناسک این لانچر خاص چه تفاوتی با قبلی دارد. اگر کتابخانه به قدر کفایت بزرگی از بازی‌ها داشته باشید، کم‌کم مسئله از یک امر صرفا ناخوشایند به مشکلی واقعی و بزرگ بدل می‌شود.

شرکت معظم CD Project Red – صاحب فروشگاه GOG – با لانچر جدید و متن‌باز GOG Galaxy 2.0 قصد دارد این مشکل را یک بار برای همیشه حل کند.

یک لانچر که به همه حکومت می‌کند

لانچر گلکسی فقط خانه بازی‌های GOG نخواهد بود، بلکه اجازه می‌دهد که همه کتابخانه‌های خود در لانچرهای مختلف را بدان اضافه کنید؛ و نه فقط بازی‌ها، که لیست دوستان، حساب کاربری کنسول‌هایتان، و هر متادیتایی که به همراه آنها باشد. این لانچر یک نمایشگر صرف هم نخواهد بود. روی هر کدام از بازی‌ها که کلیک کنید، همه جزییات آماری آن بازی را در تمام پلتفورم‌ها خواهید دید، مثلا آخرین اچیومنت‌های دوستانتان روی همه پلتفورم‌ها.

لیدربوردها به شما نشان می‌دهد که چه کسی بیشتر بازی کرده، چه کسی بیشترین اچیومنت را بدست آورده، یا چه کسی آخرین نفر بوده که فلان چیز را بازی کرده است. شما می‌توانید آن را با هر داده‌ای که می‌خواهید مرتب کنید. دوستان آنلاین‌تان به هر پلتفورمی که وارد شوند در بالای صفحه نمایش داده خواهند شد.

اگر بخواهید بازی خاصی را بصورت محلی نصب کنید، کافی است که روی گزینه نصب کلیک کنید تا گلکسی با باز کردن لانچر مربوطه، ادامه فرایند نصب را بر عهده بگیرد. پس از نصب البته کافی است روی شمایل بازی کلیک کنید تا بدون کمتریی دردسری اجرا شود. این پروسه در حال حاضر به خوبی روی استیم و اوریجین – البته فعلا به شکل غیررسمی –  کار می‌کند. تا اینجای کار مایکروسافت تنها شرکتی بوده است که بطور رسمی از این پروژه حمایت کرده، گرچه GOG هم دست روی دست نگذاشته و در حال مذاکره با سایر شرکت‌ها است.

اما حتی بدون حمایت سایر شرکت‌ها هم تیم توسعه گلکسی در یک‌کاسه کردن بازی‌ها تحت این لانچر بسیار موفق عمل کرده است؛ چنانکه در نمایشی از نحوه کار با لانچر، یکی از اعضای شرکت با اتصال حساب شخصی خود به بتل‌نت موفق شد ظرف چند ثانیه کتابخانه بازی‌هایش را به گلکسی اضافه کند.

از سوی دیگر، ت‌های اطلاعاتی GOG خیال همه کسانی را که نگران به سرقت رفتن یا سوء استفاده از اطلاعاتشان هستند راحت کرده است، چراکه GOG همه داده‌های کاربران را بصورت رمزگذاری شده روی سرورهای خود نگه داشته، قول می‌دهد که به آنها نگاه نکند؛ و زمانی که شما ارتباط یکی از کتابخانه‌های خارجی خود را با لانچر قطع کنید، فورا تمام داده‌های مربوطه پاک خواهد شد. گلکسی هیچ تجسسی در کار شما نخواهد کرد، اینکه چه بازی می‌کنید، چه مدت بازی می‌کنید، از چه برنامه‌هایی استفاده می‌کنید، و یا هر چیز دیگری.

اما همین مسئله امنیت دیجیتال، امکان ارائه یک ابزار گفتگوی یکپارچه در نسخه بتا را محدود کرده است، گرچه کماکان احتمال ارائه این ابزار در آینده وجود دارد. امکان ایجاد ابزار گفتگوی یکپارچه میان تمام پلتفورم‌ها از لحاظ تکنیکی وجود دارد – چنانکه همین حالا هم گفتگوی داخلی بین استیم و ایکس‌باکس به خوبی کار می‌کند – ولی از لحاظ حقوقی دچار سردرگمی است. قوانین استفاده از داده‌های شخصی در پلتفورم‌های مختلف، استانداردهای متفاوتی دارند، و ایجاد راه حلی برای پیروی کردن از این استانداردهای مختلف – به اضافه قوانین محلی یک دوجین کشور مختلف – کار ساده‌ای نیست.

افزونه‌ها و ابزارهای نشانه گذاری و مرتب سازی

طبیعت متن‌باز گلکسی، ساخت هر گونه افزونه را کاملا ممکن ساخته است. در واقع در نسخه بتای خصوصی – که هم‌اکنون در حال اجراست – کاربران همین الان هم افزونه‌هایی ساخته‌اند. به عنوان مثال یکی از این افزونه‌ها به کاربران امکان می‌دهد که بازی‌های دلخواه خود را از روی کنسول ایکس‌باکس بر روی کامپیوتر مک استریم کنند.

لانچر گلکسی تنها ابزاری برای نمایش یکپارچه بازی‌ها نیست، بلکه با کمک همه متادیتایی که در اختیار دارد، ابزارهای خارق العاده‌ای را جهت کنترل و مرتب کردن بازی‌ها – و بطور کلی هر اطلاعاتی – در اختیار کاربران قرار می‌دهد. نه تنها امکان مرتب کردن لیست بازی‌ها بر مبنای هر پارامتری وجود دارد، بلکه می‌توان از ترکیبی از پارامترها هم در این راستا استفاده کرد. پارامترهایی چون ژانرها، لانچرها، سیستم عامل‌ها یا کنسول‌ها، نمرات و میانگین‌های متاکریتیک، وضعیت نصب بازی‌ها، اچیومنت‌ها، و یا ترکیبی از همه این پارامترها، و بسیاری دیگر. این ابزارها خصوصا زمانی کارایی‌شان را نشان می‌دهند که مجموعه بزرگی از بازی‌ها از شش یا بیشتر کتابخانه مختلف زیر سقف واحدی آمده باشد؛ شرایطی که به سادگی می‌تواند به سردرگمی منجر شود.

از سوی دیگر، ابزار نشانه گذاری (Bookmark) گلکسی به نظم‌دهی بیشتر بازی‌ها کمک می‌کند. می‌توان نتایج هر جستجویی را نشانه گذارد و آن را به صفحه اطلاع رسانی (Notification bar) اضافه کرد؛ چیزی شبیه به پلی‌لیست‌های اسپاتیفای. به عنوان مثال، اگر بخواهید به تمام بازی‌های جنگ ستارگان» خود از هر پلتفورمی – از جمله کنسول‌ها – در یک مکان دسترسی داشته باشید، کافی است که کلمه جنگ ستارگان» را جستجو کرده، روی نام صفحه نتایج کلیک کنید، و با استفاده از ابزار نشانه گذاری آن را به جنگ ستارگان» تغییر نام دهید.

علاوه بر اینها، از آنجایی که ابزار جستجوی گلکسی نه تنها خود لانچر و فروشگاه GOG، بلکه تمام اینترنت را جستجو می‌کند، به سادگی امکان یافتن و اضافه کردن هر بازی به کتابخانه‌های شخصی ممکن است. این بدان معنی است که گرچه نمی‌توانید کنسول سوپر نینتندوی خود را به گلکسی متصل کنید، هنوز ممکن است که بازی زلدای مورد علافه‌تان را در کتابخانه بازی‌هایتان داشته باشید. ابزارهایی از این دست شاید تنها در موارد معدودی کاربرد داشته باشد، ولی بسیار از آنچه که از مدیریت کتابخانه یک لانچر انتظار می‌رود فراتر است.

گلکسی ۲.۰ پروه‌ای بسیار جاه‌طلبانه است. فعلا که همه چیز در یک بتای خصوصی به خوبی کار می‌کند. باید منتظر ماند و دید که پس از عرضه بتای عمومی اوضاع چگونه پیش خواهد رفت.

منبع: 

https://www.digikala.com/mag/gog-galaxy-2-project/


حتی بزرگترین منتقدان یا حتی منتقدان هاتتر الکترونیک آرتز نمی توانند تاریخچه این شرکت آمریکایی و همچنین برخی بازی ها یا حق رای دادن های قدیمی و دلتنگی آن و حتی کیفیت آن را زیر سوال ببرند. در عین حال ، متعصبان بزرگ EA قدیمی به سختی می توانند ت های اخیر شرکت را برای برخی از بازی های خود توجیه یا دفاع کنند (بیشتر بازی های اخیر خود را بخوانید!). همه گیمرها می دانند که شرکتهای بازی و استودیوها ، اغلب بدون در نظر گرفتن درآمد ، اندازه ، ملیت ، سابقه و سایر متغیرها ، فراز و نشیب خود را دارند. خوب این به طور طبیعی تأثیر خود را در بازی های محبوب نیز دارد. حق رای دادن هایی مانند Call of Duty ، Assassin's Creed ، Need for Speed ​​و غیره همیشه در تاریخشان ظاهر خوبی نداشته است. آنها همیشه ضعیف و سطح پایین نبوده اند! این حتی در مورد برخی از حق رای دادن های اختصاصی سونی و مایکروسافت صادق است. در نسل فعلی ، تقریباً تمام شرکتهای بازی (فعلاً از فاکتورهای آزاد استفاده می کنند) توانسته اند در برخی مقاطع زمانی از خود دفاع کنند. سال گذشته ، یوبی سافت با Assassin's Creed Odyssey و Far Cry 5 سال خوش و شادی را برای خودش و طرفدارانش رقم زد. امسال Capcom با Devil May Cry 5 و Resident Evil 2 Remake در میان سایر غول های بازی تیمی قرار گرفت. اکتیویژن سال گذشته Call of Duty Black Ops IIII و امسال Call of Duty Modern Warfare را منتشر کرد تا یک بار دیگر سریال محبوب ، محبوب و منسوخ را ببینید.



سونی ، مایکروسافت و استودیوهای آنها بازی های خوب و بدی در طول این نسل داشته اند! نکته جالبی که سال گذشته مورد توجه من قرار گرفت بازگشت حق رای دادن ها بود. Assassin's Creed Odyssey به یکی از نامزدهای بهترین بازی سال تبدیل شده است. در حالی که یونیتی و سندیکا ، دو Assassin's Creed Before Origins ، یک جفت فاجعه بودند! Call of Duty Black Ops 4 بار دیگر ثابت کرد که روزهای خوش شانس بازی ممکن است ادامه یابد. Far Cry 5 به مراتب بهتر از Far Cry 4 بود و حتی Pro Evolution Soccer 2019 یک قدم جلوتر برای این سریال محبوب بود. ما همچنین نام سایر بازی های موفق مانند God of War ، Red Dead Redemption 2 و Forza Horizon 4 را از دست نمی دهیم. عناوینی که نسخه های قبلی آنها بدون شک بهترین در ژانر آنها بود. هنر الکترونیک سال گذشته سه نماینده برجسته داشت. Battlefield V ، FIFA 19 و EA Sports UFC 3. اگر می خواهیم منصفانه و بی طرف باشیم؛ محصولات الکترونیکی الکترونیک آرتز حداقل در سال گذشته بسیار قابل دفاع و قابل دفاع بوده اند. هر دو FIFA 19 ، Battlefield V و EA Sports UFC 3 می توانستند بازی های بهتری داشته باشند ، اشکالاتی داشته باشند و نقاط ضعف آنها غیرقابل انکار باشد. اما در کل و در یک بازی کاملاً خوب ، آنها توانستند طرفداران یا شاید مخاطبان خود را راضی نگه دارند. الکترونیک آرتزی در اوج ، به مراتب کمتر از Ubisoft در اوج ، اکتیویژن در اوج و غیره. اما در سالهای اخیر استودیوهای مختلف این شرکت رواج داشته است. سریال Dead Space را به خاطر دارید؟ یکی از بهترین تولیدات Survival نسل گذشته ، حتی دو نسخه اول آن تقریباً نزدیک به 2. است. در مورد سری Mass Effect چه می توان گفت؟ محصول Andromeda Mass 2 Effect Mass را فراموش کنید. Mass Effect 1 ، Mass Effect 2 و Mass Effect 3 بازی اعتیاد آور و عالی بودند. Mass Effect 3 از نظر برخی وب سایت ها به عنوان بهترین بازی سال در زمان انتشار آن در نظر گرفته شد. سریال اژدها سن را نیز نباید فراموش کرد. محصول Bioware ، البته آخرین نسخه Dragon Age: Inquisition برای PS4 و Xbox One ، یک RPG تمام عیار بود. هنوز هم بازیگرانی که سعی در الهام بخش سریال Dragon Age ندارند ، ناامید نخواهند شد. عناوینی که ما به آنها اشاره کردیم فقط چند بازی و چند نمونه از موفقیتهای قبلی EA بود. شرکتی که نام او یا به عنوان ناشر یا به عنوان یک برنامه نویس روی جلد این بازی ها ظاهر می شود. با این حال ، ت های اخیر شرکت های آمریکایی ، مدیرعامل در مورد پایان دادن به دوره داستان پردازی ، عملکرد ناامیدکننده برخی از بازی های مورد انتظار شرکت و فراموش کردن حق رای دادن های محبوب قدیمی دلایل نسبتاً قانع کننده ای برای موفقیت دارند. طی 6 سال گذشته ، این شرکت تا حد زیادی به فراموشی سپرده شده و Electronic Arts عملاً به یک شرکت منزجر کننده تبدیل شده است. حال در میان همه اینها ، برخی از کاربران نیز معتقدند که این شرکت احترام کافی برای مخاطبان خود ندارد. با توجه به چیزهایی که من شخصاً دیده ام ، نمی توانم بگویم که این کاربران بیهوده گفته اند! اضافه کردن مضامین دیگر مانند فمینیسم نیز یکی از موارد حاشیه ای برای EA است. همه اینها به همراه سایر علل احتمالی ، باعث شده است تا EA در نسل هشتم نتواند رضایت عامه مردم را به دست آورد. از طرفداران دیرینه این شرکت یک فاکتور دریافت کنید. کاربران خنثی اغلب در چند سال گذشته عملکرد کلی شرکت را رد می کنند و یا حداقل بازخورد بازی ها و اخبار مربوط به شرکت را دریافت می کنند. برخی از شکست های الکترونیک آرتز را نمی توان انکار کرد. برخی از ت های شرکت واقعاً غیر موجه هستند. اما سوال اینجاست که آیا EA واقعاً در نسل هشتم بد است؟ عناوینی مانند NFS Payback ، Anthem و Star Wars Battlefront II بازیهای دو ساله اخیر پرادا EA هستند

به نظر می رسد الکترونیک آرتز اخیراً نتوانسته انتظارات خود را برآورده کند و در حال نزولی است. اما حقیقت این است که شرکت آمریکایی نسل هشتم را خیلی بد شروع نکرد! Battlefield 4 و Dragon Age: Inquisition جزو اولین بازیهای الکترونیکی موفق Artes برای کنسولهای نسل هشتم بود. Battlefield 4 در اوایل سال جاری برای کاربران Xbox 360، PS3 و PC در دسترس بود. یک سال بعد ، در ماه نوامبر ، این بازی برای دو کنسول نسل هشتم عرضه شد. در همین زمان ، بازی استودیوی Dragon Age: Inquisition توسط Beaver Studios منتشر شد. با این حال ، Dragon Age: Inquisition به طور همزمان برای کنسول های نسل 7 و 8 منتشر شد. نسخه نسل هفتم Battlefield 4 قبلاً بازخورد مثبتی را دریافت کرده بود و توانست آن سال Call of Duty Ghosts را شکست دهد. نسخه نسل هشتم Battlefield 4 چیزی کوتاه از یک تیرانداز تمام عیار اول نیست که هم منتقدین را راضی کند و هم یک افزودنی هیجان انگیز برای تیراندازهای PS4 و Xbox One. شاید اصلی ترین عامل انتشار بازی BF4 برای کنسول نسل هشتم ، فروش سالانه این بازی برای کنسول های نسل هشتم باشد. پس از Assassin's Creed IV: Black Flag ، این Battlefield 4 بود که در بین تمام بازی های پلتفرم سریعترین فروش را داشت. رسیدن به مقام دوم در سال دوم کار آسانی نبود. البته باید به خاطر داشت که Battlefield 3 در کل فروش بهتری را ثبت کرد. سریال Dead Space یکی از بزرگترین غیبت های نسل هشتم است. جالب است بدانید که Dead Space 3 مانند Battlefield 4 منتشر شد ، اما هرگز جایگاهی از دنیای کنسول های Xbox One و PS4 را به دست نیاورد. نه تنها Dragon Age: Inquisition یکی از موفق ترین بازی های سال بود بلکه افتخار EA و BioWare در نسل هشتم نیز بود. نقش آفرینی فوق العاده موفق که همانطور که اشاره کردیم همچنان منبع اصلی توسعه روز یا RPG هایی است که در حال توسعه هستند. عنوانی که با امتیاز نزدیک به صفر تقریباً یک بازی کامل بود. یک داستان قدرتمند ، بخشی از مبارزات جذاب ، شخصیت پردازی فوق العاده ، دنیای وسیع و جزئیات و همچنین گرافیک عالی هنری برخی از نقاط قوت بازی بودند. آنها با هم ساخته اند Dragon Age: Inquisition یکی از بهترین بازی های سال. برخی منتقدان حتی معتقد بودند که Dragon Age: Inquestition گسترده ترین مطالب نقش آفرینی است که تا به امروز منتشر شده است. Inquisition قسمت جدید سریال موفقیت های Dragon Age بود. شاید اگر یک شاهکار مانند Witcher 3: Wild Hunt یک سال بعد منتشر نشد ، باز هم این بازی Dragon Age Inquestition بود که بیشترین آرا را به عنوان نقش پرفروش نسل هشتم بدست آورد. Enough of Dragon Age: Inquisition افتخار می کند ، و Game of the Year امسال بهترین بازی سال را افتخار می کند.



همکاری موفق دیگر با Electronic Arts در سال 2 ، همکاری مستقر در ایالات متحده با استودیوی Respawn Entertainment بود. این استودیو که اعضای آن نیز تجربه کار با فرانشیزهای Infinity Ward on Call of Duty را داشتند ، در سال سوم توسط کاربران مایکروسافت عنوان Titanfall را دریافت کرد. در آن زمان ، عدم انتشار Titanfall در PS4 یا PS3 موفقیت مایکروسافت بود. Titanfall در ماه مارس برای PC ، Xbox 360 و Xbox One منتشر شد. این تیرانداز آنلاین اول شخص در سال 2 Go Back یکی از سرگرم کننده ترین و سرگرم کننده ترین بازی های زمان خود بود. کسب ده ها جایزه در رویدادهایی مانند E3 2013 ، Gamescom و بازی Tokyo Game از جمله افتخارات است. Titanfall پس از آزادی با برخی از مت ها ، کار خود را پایان داد. این یک نمره بسیار خوب برای یک تیرانداز آنلاین اول شخص است. در کل ، Titanfall هم کاربران و هم منتقدان بازی را به خود جلب کرده است. اکنون ، تقریباً سه سال پس از انتشار بازی ، Titanfall همچنان یکی از دلایل محبوبیت Respawn Entertainment است. یک استودیوی نسل هشتم با همکاری الکترونیک آرتز توانسته است بازی های موفق دیگری را نیز توسعه دهد. برخلاف سال 2 ، سال 2 برای EA سال موفقی نبود. به استثنای بازی هایی که باید سالانه منتشر شوند ، EA به تازگی نسخه جدیدی از سری Battlefield را با عنوان Battlefield Hardline و Star Wars Battlefront منتشر کرده است. توسعه دهنده سابق سری Dead Space EA Redwood Shores مسئول توسعه بازی BF Hardline بود. عنوانی که نهایتا نام Battlefield را خدشه دار کرد ، فایده ای برای Artes Electronics نداشت و مورد استقبال منتقدین قرار نگرفت و همچنین عملکرد فروش ایده آل نبود. البته BF Hardline که برای کنسولهای نسل 7 نیز در دسترس بود ، تغییراتی در سریال Battlefield بود. این بار در اطراف ، نسخه جدید این سریال از جبهه های نبرد خارج شده و تمرکز خود را بر مبارزه بین جنایتکاران و پلیس ها قرار داده است. ضعف گرافیکی نسبت به سایر بازی های نسل هشتم یکی از بزرگترین مشکلات بازی Battlefield Hardline بود. EA Redwood Shores که بعدها به Visceral Games تغییر نام داد ، یک استودیوی مشهور بود. Battlefield Hardline آخرین پروژه استودیو است و از 3 سال تاکنون توسط استودیو منتشر نشده است.

برگرفته شده از سایت:

گیمفا

 


نقد و بررسی بازی Cyberpunk 2077 برای PC

طبق تجربه من ، RPG های بزرگ جهان باز مانند The Witcher 3 یا Skyrim با توجه به قدرت داستان اصلی خود ، بلکه با ماموریت های جانبی اطراف آن تعریف نمی شوند. توسعه دهنده CD Projekt Red با Cyberpunk 2077 از این فلسفه استفاده کرده و یک بازی کامل را از آن ساخته است. جدا از خط جستجوی مرکزی شگفت آور کوتاه اما هنوز هم کاملا جذاب که شما را در منظره متنوع نزدیک به آینده خود جلب می کند ، اکثریت قریب به اتفاق آنچه می توانید در شهر شب انجام دهید کاملا اختیاری است اما اغلب هنوز هم در سفر خود بسیار تأثیرگذار است. این ساختار فرم آزاد بیشتر بدون اشکال نیست ، از جمله بسیاری از اشکالات منحرف کننده ، اما قدرت مأموریت ها - اختیاری یا غیر - و انتخابی که در آنها دارید Cyberpunk 2077 را به یکی از هیجان انگیزترین ، احساسی ترین و ساده تر تبدیل می کند RPG های سرگرم کننده ای که در سال های اخیر بازی کرده ام.

شما در کفش V قرار گرفته اید ، مزدوری در Night City که (تا آنجا که می توانم از اسپویلر اجتناب کنید) با روحیه راکستار قدیمی مرده و تروریست ضد شرکتی جانی سیلورهند که در سر آنها گیر افتاده است ، به پایان می رسد. جانی ، که توسط کیانو ریوز فوراً قابل شناسایی بازی می شود ، یک شگفت آور فوق العاده وست داشتنی است - حتی اگر به صراحت بگویم ، عملکرد سخت ریوز به راحتی ضعیف ترین بازیگران بازیگر بسیار غافلگیرکننده است. حتی هنوز هم ، روابط مقابله ای جانی با V و رشد نهایی بین آنها لنگر این داستان است زیرا آنها برای یافتن راه حلی برای آشفتگی مشترکی که در آن قرار دارند می جنگند.

بازی سایبرپانک 2077

​​​​​​​هنگامی که از سوزاندن یک مقدمه آهسته از Cyberpunk 2077 گذشتم - در ابتدا شش ساعت طول کشید تا حتی به لحظه ای که آرم برای اولین بار روی صفحه پاشیده می شد ، رسیدم - من همه درگیر این داستان بودم. این بخش آغازین نسبت به آنچه بعداً ارائه می شود کمی محدود کننده است ، اما ایجاد یک حس سرمایه گذاری در مبارزه V و سپس ادامه دادن آن به عنوان تلاشهای اصلی به آرامی گرما را ایجاد می کند ، کار خارق العاده ای انجام می دهد. پس از گذر از مقدمه ، می توانید به هر کجا که بخواهید در نقشه گسترده ای که شب شهر است بروید. محله های خاص ممکن است دشمنان سرسخت تری نسبت به مناطق دیگر داشته باشند ، اما به طور کلی هیچ کس قصد ندارد شما را در معرض دید شلیک کند مگر اینکه به دنبال دردسر باشید - و از ساعت های ابتدایی به اندازه کافی کارهای جنبی خواهید داشت تا شما را برای مدت طولانی مشغول کند.

ساختار اینجا با بسیاری از RPG هایی که من بازی کرده ام ، از جمله CD Projekt Red's The Witcher 3: Wild Hunt بسیار متفاوت است. اگر بیشتر سازه های بازی مانند یک درخت چوب سرخ ساخته شده باشد ، با یک تنه مرکزی بلند که با بالاتر رفتن مسیرهایی از آن منشعب شده است ، Cyberpunk 2077 بیشتر به یک بوته بزرگ شباهت دارد: شما مجبور نیستید تلاش اصلی آن را بسیار دور کنید همه ده ها شاخه درهم و برهم از قبل در دسترس شما هستند ، همه برای جلب توجه شما رقابت می کنند. بیش از همه فقط با یک مکالمه تلفنی فاصله دارند: از آنجا که این آینده است ، شما اغلب حتی مجبور نیستید که به دنبال تلاش کنندگان باشید زیرا افراد فقط برای پیشنهاد کار به شما تماس می گیرند. این امر تا حدی احساس آشنایی رشد پوسته پوسته را از سایبرپانک 2077 سلب می کند ، زیرا گزینه های موجود برای شما در بیشتر اوقات بازی به سرعت افزایش می یابد و سپس کمی صعود می کند ، اما چیزهای زیادی برای دیدن و انجام وجود دارد - و هنوز هم به طور مستقیم به آنها تحویل داده نمی شود شما که باید جستجو شود - اینکه من بد نیستم در آن سبک کشف برای یکی از گزینه های فراوان تجارت کنم.

و در حالی که تنها و بدون محدودیت نقشه شهری به این معنی است که شما احساس "واو" سفر به یک مکان جدید و جذاب جهان باز را در هر نقطه پیدا نخواهید کرد ، شهر شب بسیار متراکم ، متنوع و به طور مداوم زیبا است که فرصت هایی برای تصادف وجود دارد مناظر غیر منتظره تمام مدت در آن - به عنوان مثال ، من نزدیک به 40 ساعت بازی کردم قبل از اینکه کشف کنم عملاً یک جنگل کامل در زیر یکی از شلوغ ترین مبادلات شهر پنهان است. شما را از طریق محله های فقیرنشین ، برج های شگفت انگیز شرکتی ، بیابانهای غبارآلود ، مناطق سرسبز و حتی برخی از مکانهای عجیب و غریب که بهتر است برای شما کشف شود ، اعزام می کنید. مقیاس و دامنه شهر شب به سادگی خیره کننده است و رانندگی با حیرت از همه چیزهایی که ارائه می دهد - از آسمان خراش های عظیم گرفته تا تبلیغات بی نظیر در جهان که آنها را گچ می کند - اغلب به تنهایی پاداش می دهد.

نتیجه گیری
Cyberpunk 2077 با محدودیت های محدود شما را به منظره زیبا و خیره کننده و متراکم خود می کشاند. این یک انتخاب خیره کننده در مورد چگونگی ساختن شخصیت شما ، نزدیک شدن به اهداف و مقابله با دشمنان است ، و تصمیمات شما می تواند تأثیر ملموس و احساسی طبیعی بر دنیای اطراف شما و داستان مردم ساکن آن داشته باشد. آن داستان ها می توانند احساسی ، خنده دار ، تاریک ، مهیج و گاهی اوقات همه موارد در یک زمان باشند. تلاش اصلی ممکن است کوتاهتر از حد انتظار باشد که به خودی خود انجام شود و همیشه مشخص نیست که برای ایجاد تغییرات معنی دار در مرحله نهایی باید چه کاری انجام دهید ، اما بسیاری از تلاش های جانبی موجود تقریباً از ابتدا می تواند تأثیر شگفت آور قدرتمندی در گزینه هایی که هنگام رسیدن به آنجا دارید. شرم آور است که اشکالات ناامیدکننده مکرر گاهی اوقات می تواند حال و هوای تنظیم شده دیگری را از بین ببرد ، اما طراحی قابل انعطاف قابل توجه Cyberpunk 2077 آن را به یک RPG واقعی قابل توجه تبدیل می کند.


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها